۱. لیست بلندبالایی نوشته ام از کارهایی که نشد انجام دهم و ناچار به سال جدید موکول شد. منی که کار امروز را حتی به فردا هم نمی انداختم، مجبور شدم کار امسال را به سال آینده بیندازم. کلی هم حرف دارم که در پست عمومی و خصوصی بنویسم. همان طور که مشغول کار هستم با خودم می گویم فلان چیز را هم بنویسم ولی وقتی گوشی دست می گیرم بیشترش از ذهنم می پرد. آن موضوعی هم که در دو پست قبل نوشتم می خواهم بنویسمش یادم رفت!


۲. تا یکشنبه شب سر کار بودم. روز بعدش به طور خودجوش اعلام کردم که من دیگر نمی آیم و لطفا دست از سرم بردارید تا بتوانم دستی به سر و روی اتاق بخت برگشته ام که یک سال تمام است فقط در حد حفظ ظاهر به آن رسیدگی کرده ام و نتوانسته ام همه ناکجاآبادهایش را تمیز کنم بکشم. حالا سه روز تمام است که دارم آن اتاق دو وجبی را می تکانم و مانده ام که چطور این همه چیز را(که البته غالب آنها کتاب و مجله و جزوه و سررسید و کاغذ است) در این دو وجب جا، جا داده ام. امروز وقتی بالاخره همه چیز تمیز و مرتب سر جایش قرار گرفت و گردگیری و جارو و سایر کارها تمام شد، حس کردم کل اتاق و وسایلش دارند از خوشحالی کل می کشند!


۳. نشد یک بار ایمو رو باز کنم و بدون سوتی دادن از آن خارج شوم! تا می آیم تکان بخورم یا به یکی زنگ زده ام یا پیغام صوتی ارسال کرده ام! آن هم به چه کسانی! اصلا دیگر می ترسم پایم را در ایمو بگذارم!


۴. این بار حاج آقا فرمودند که بی قید و شرط ببخشید؛ حتی کسی را که جوان شما را به تباهی کشاند! و حضرت علی هم اگر شهید نشده بود قطعا قاتل خود را می بخشید و پیامبر روز فتح مکه همه را بخشید و آن قدر گفت و گفت که کم مانده بود برسد به اینجا که بگوید هر کس به او ظلمی شد و ظالم را نبخشید آتش جهنم بر او حلال است!

حالا بماند که حضرت علی هم وصیت به قصاص کرده بود نه بخشش و بعد از شهادتش هم کسانی که قاتل را قصاص کردند امام بودند و پیامبر هم اگر روز فتح همه را بخشید، جنبه ای اجتماعی داشت و هدفش دلگرم کردن مردم به اسلام بود. بماند که در تاریخ و احادیث و روایات نمونه های زیادی داریم که ائمه فرد خطاکار را نبخشیدند. اصلا کاری به این بحثها ندارم. چیزی که باعث شد این را بنویسم، حدیثی از امام علی (ع) است که امروز دیدم: "آگاه ترین مردم به خدا کسی است که بیش از همه بتواند مردم را در برابر خطاهایی که مرتکب شده اند ببخشد، هر چتد عذر موجهی برای آنها نیابد." قشنگی این جمله را حس می کنید؟ امام بخشیدن دیگران را نشانه آگاهی می داند (برخلاف حاج آقا که بخشیدن را طوری توصیف می کرد که با آدم احساس زبونی و بیچارگی می داد). امام می گوید بیش از همه ببخشد نه این که همه را ببخشد. امام از لفظ بتواند استفاده می کند نه جملات دستوری و اجباری. یعنی توجه دارد که ممکن هم هست نتوانیم و این نتوانستن اصلا بد نیست. امام خیلی خوب است؛ کاش حاج آقاهای خوب زیادی داشتیم!

+ لطفا در مورد حاج آقاها قضاوتهای کلی نکنید! حتی اگر یک نفر آنها آن چیزی نباشند که شما در مورد همه شان گفته اید، به آن یک نفر مدیونید!


++ اگر حرفهایم یادم بیاید و فرصت بشود فکر کنم قبل از عید ۳_۴پست دیگر بگذارم!



مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین جستجو ها