۱. اگر یادتان باشد، در

این پست و

این پست نوشتم که چه طور مجبور شدم به تدریس مجازی "اجباری" تن بدهم و همه امیدهایم برای قطعی ایتا و. ناامید شد. بالاخره بعد از کمی غرغر، دیدم چاره ای نیست و ضبط را شروع کردم. 


۲. از آنجایی که در تدریس، کمی تا قسمتی دچار اعتماد به سقف هستم، تصمیم گرفتم طوری پیش بروم که هیچ قسمتی را دو بار ضبط نکنم. برای این کار، از نرم افزار ضبط روی گوشی (و نه گزینه ضبط ایتا) استفاده کردم. هر سرفصل یا عنوان را ضبط میکردم، میزدم روی مکث، آب میخوردم یا صدایم را صاف میکردم و میرفتم سراغ ادامه. نتیجه کار چیز خاصی از آب درآمد! هر بار ضبط را قطع و دوباره شروع کرده بودم، صدای جدیدی را از خودم به نمایش گذاشته بودم ‍♀️ یک جا با صدای لوس نخواستنی ام حرف زده بودم، یک جا با صدای محکم و قاطعم! یک جا آرام و شمرده شمرده کلمات را ادا کرده بودم و یک جا اوج گرفته بودم و با چنان شور و هیجانی حرف میزدم که انگار در یک سالن همایش چند صد نفری هستم. خلاصه که اگر این روزها، در فضای مجازی، فایلی با صدای "استاد چند حنجره" به دستتان رسید، بدانید که متعلق به من است! چون من دقیقا همان فایل را داخل کانالم گذاشتم و خیلی هم راضی ام!


۳. یکی دو شب قبل از شروع ضبط، خواب میدیدم در کلاس مشغول تدریس هستم و هیچ کس گوش نمیدهد! الان هم که کار ضبط را شروع کرده ام، گاهی حس میکنم نه تنها کسی گوش نمیدهد، بلکه هر بار فایل جدیدی را بارگزاری میکنم، زیرلبی چند تا کلمه و جمله ناشایست هم نثار روح پرفتوحم میکنند که در تعطیلات هم دست از سرشان برنمیدارم! نمیدانند من خودم بیشتر از آنها دارم جمله ناشایست نثار کرونا و مدیران دانشگاه میکنم!


۴. به ما گفته اند برای هر درستان دو جلسه و هر جلسه ۴۰ دقیقه ویس بگذارید و استدلالشان این است که قبل از عید، دو حلسه تعطیل شده و چون در ضبط صدا، اتلاف زمان کمتری هست، نیازی به ۹۰ دقیقه ای بودن جلسات نیست! یعنی تصورشان از کلاسهای ۹۰ دقیقه ای ما این است که فقط ۴۰ دقیقه اش مفید است و بقیه اش را هوله میرویم؟!


۵. من تازه برای هر کلاسم، یک جلسه ۴۰ دقیقه ای گذاشته ام و کلی هم شاد و شنگول بوده ام که عجب استاد خوب و وظیفه شناسی هستم! تا این که امروز، در کانال اساتید با این چت مواجه شدم:

 استاد الف: "سلام خدمت مدیران گروه و اساتید محترم. پاور هر کدام از فصل‌ها را به همراه فایل صوتی بر روی هر اسلاید و جزوه های کمکی دیگر در کانال ایتا برای دانشجویان گذاشتم و مطالب را کامل توضیح دادم. اگر اقدام دیگری جهت پیگیری وضعیت فعلی دانشجویان باید انجام شود ممنون میشوم در گروه اطلاع دهید." (من توی دلم: چه بیکااااار. چه خودشیرین کن. ☹ اقدامی دیگه واهَشتِی؟!) (واهشتی= باقی گذاشته ای)

 استاد ب‬‏: "سلام به همه عزیزان سال نو مبارک. آقای مسوول آموزش فرموده بودید ۲ جلسه قبل از عید تدریس مجازی گذاشته بشود. برای بعد از عید برنامه به چه صورت هست؟؟ آیا باید باز تدریس مجازی را ادامه بدهیم؟ تا چند جلسه؟؟" (من توی دلم: وای چه هول! خو حالا صبر کن ببین تا بعد عید چی میشه! آقای مسوول آموزش که علم غیب نداره! کلا انگار خیلی به این خوش گذشته بدش نمیاد ادامه بده )

‪ استاد الف: "سلام. 2 جلسه؟ من همشو گذاشتم."

استاد ج: "منم همه را گذاشتم." (به من همون حسی دست میده که در تمام طول دوران تحصیلاتم، همکلاسیهام به من به عنوان شاگرد وظیفه شناس داشتن!!!☹)

 استاد الف: "طوری نیس. بعد اگه جبرانی باید بگذاریم بازم براشون میگیم" (من توی دلم: خدایا دیگه خودت ظهور کن!)


۶. البته تدریس مجازی یک سری مزایا هم دارد: مثلا این که هر وقت دلت بخواهد درس میدهی و هر وقت دلت نخواهد درس نمیدهی؛ میتوانی در حین تدریس دراز بکشی، روی صندلی لم بدهی و پاهایت را روی میز بگذاری یا جلوی آینه بنشینی و خودت را آرایش کنی؛ پشت ترافیک نمیمانی و برای رفت و آمد وقت نمیگذاری؛ میتوانی با پیژامه راه راه و تی شرت سوراخ سوراخ و موهای ژولیده پولیده درس بدهی! 


۷. یعنی چیزی فهمیده اند؟! اصلا کسی گوش داده است؟! تا امروز که فقط یک نفر به آیدی ام پیام داده و از بحث تدریس شده سوال پرسیده است.


۸. عمیقا و شدیدا دلم برای دانشجوهایم و برای تدریس واقعی سر کلاس واقعی تنگ شده است. برای شیطنتهایشان، حاضر جوابیهایشان، شوخیها و خنده هایشان، تیپ زدنهایشان، بحثهایشان سر کلاس، درددل کردنها، هندوانه زیر بغل گذاشتنها، غرغر کردنها، درس خواندنها و نخواندنها، حواسپرتیشان موقع حضور و غیاب، دیر آمدنهایشان سرکلاس، کنفرانس دادنهای دست و پاشکسته شان حتی برای ترم یکی های دهه هشتادی ام، که فقط دو جلسه کلاس داشته ایم و زیاد نمیشناسمشان. دلم برای همه چیز دانشگاه تنگ شده.


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین جستجو ها